شه ملک لافتی

فرزند پربرکت

داستانی جذاب از دوران کودکی پیامبر اسلام (ص)

جلد اول از مجموعه داستانی چراغ های هدایت

نویسنده: خانم سمیره صقر

مترجم: روح اله ریحانی

تصویرسازی: سیده معصومه حسینی

ناشر: نیستان ادب

سال انتشار: 1403

قطع کتاب: 21*21

نوع جلد: گلاسه

معرفی اثر:

مجموعه داستانی چراغ های هدایت

مجموعه 14 جلدی "چراغ‌های هدایت" به زندگی و دوران کودکی چهارده معصوم (علیهم‌السلام) می‌پردازد و تلاش می‌کند تا با ارائه تصاویری زنده و جذاب و با استفاده از منابع معتبر شیعه و روایات مستند (با اندکی تغییر و تصرف)، نونهالان ما را با چالش‌ها، دوستی‌ها و همدلی‌های دنیای کودکی این شخصیت‌های بزرگ آشنا کند.

هر جلد از این مجموعه با شیوه‌ای داستانی و دلنشین و با تصاویری جذاب، به بخشی از دوران کودکی یکی از معصومین (علیهم‌السلام) می‌پردازد و درس‌ها و عبرت‌هایی ارزشمند برای نونهالان ارائه می‌دهد.

این مجموعه به زبان عربی در بیروت با نام "مصابیح الدجی" توسط انتشارات "دار الحضارة الإسلامیة" چاپ و منتشر شد.

خانم "سمیره صقر" نویسنده و مترجم توانای لبنانی که تا کنون چندین کتاب از فارسی به عربی ترجمه کرده است اینبار دست به قلم شده و این مجموعه داستانی 14 جلدی را به نگارش درآورده است.

استاد گرامی و روحانی ارجمند جناب آقای "روح اله ریحانی" زحمت ترجمه این مجموعه از عربی به فارسی را بعهده داشته اند.

جلد اول این مجموعه داستانی با عنوان "فرزند پربرکت" به داستانی می پردازد که در کودکی پیامبر اعظم (ص) اتفاق افتاده است .

برشی از متن کتاب...

یک روز وارد شد و گفت: مادر، خرما به من بده. فاطمه پاسخ داد: پسرم امروز نخل، خرما نداده است. فاطمه برایم گفت: به نور چهره‌اش قسم! او را دیدم که به درخت خرما نزدیک شد و سخنی گفت؛ درخت خرما این قدر خم شد که محمد هر چه خرما می‌خواست برداشت. سپس درخت خرما به همان حالت قبلی بازگشت.

 همان موقع، فاطمه دست‌های خود را به سوی آسمان بلند کرد و گفت: «خداوندا ای پروردگار آسمان! پسری به من بده که برادر محمد باشد». پس خداوند علی را به ما عطا فرمود.

چند سالی را محمد در خانه ما زندگی کرد. در آن مدت به جای پدر و مادر، او را با عشق و محبت احاطه کردیم. اما او بود که نعمت و برکت را بر ما جاری کرد و ما را در دریای برکت و نعمت فرو برد.